و ناگهان مرگ... | ||
نقل شده: زنی دختر خود را بعد از مرگ در خواب دید که به عذاب شدید گرفتار است. وقتی بیدار شد شروع به گریه کرد و از خدا می خواست که عذاب او را برطرف گرداند.بعد از یک شبانه روز او را بار دیگر به خواب دید که خوشحال و مسرور است و در باغ های بهشت به سر می برد. از او سوال نمود: ای دختر! دیروز در عذاب بودی ولی امرورز تو را در بهشت می بینم؟ جواب داد: ای مادر! من به واسط? گناه و معصیت در عذاب بودم اما امروز شخصی از این قبرستان گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را بر اهل قبرستان هدیه کرد، خداوند به برکت آنها عذاب را از اهل قبرستان برداشت و به جای آن از باغ ها و نعمت های بهشت عنایت فرمود. [ پنج شنبه 87/1/15 ] [ 10:0 صبح ] [ ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |