و ناگهان مرگ... | ||
علی (ع) می فرماید: « ما با پیامبر اکرم از کنار کوهی رد می شدیم که دیدیم مقداری آب از این کوه جاری است. پیامبر اکرم خطاب به کوه فرمود:چرا گریه می کنی؟ گفت: ای رسول خدا! حضرت عیسی (ع) مردم را از آتشی می ترساند که هیزمش مردم و سنگهاست من می ترسم که از آن سنگها باشم پیامبر فرمود: نترس، آن سنگ کبریت و چخماق است. در این حال آبی که از سنگ می آمد خشک شد. [ سه شنبه 86/5/30 ] [ 10:51 صبح ] [ ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |