سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و ناگهان مرگ...
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه

 حال که حقیقت مرگ را فهمیدیم ، لازم است بدانیم : با این که ((مرگ )) یک امر حتمى است ، چرا اکثر مردم از آن در هراسند؟
اگر ((مرگ )) نیستى و فنا و انهدام نیست چرا بعضى از آن مى ترسند؟ چرا از مردن وحشت و خوف دارند؟ چرا نام ((مرگ )) و مردن که پیش مى آید ناراحت مى شوند و با چشم دیگرى به آن نگاه مى کنند؟ حتى از شنیدن نام ((مرگ )) کراهت دارند؟
بزرگان دین چند چیز را علت ترس از مرگ دانسته اند:
اول : این که وقتى انسان حقیقت ((مرگ )) را فانى شدن و از بین رفتن پندارد، از آن مى هراسد و از شنیدن نامش مى گریزد تا چه رسد به خود آن . ولى اگر حقیقت آن را، آن چنان که هست دریابد و بدان یقین کند ترسش ‍ مى ریزد و ((مرگ )) را جز کمال و ترقى چیز دیگرى نخواهد یافت و به آن عشق مى ورزد.
امیرالمؤ منین علیه السلام که حقیقت ((مرگ )) را به روشنى دریافته و معنى آن را درک کرده است چنین مى فرماید:
والله لابن ابیطالب انس بالموت من الطفل بثدى امه .

((به خدا سوگند که انس پسر ابوطالب به مرگ از انس به پستان و شیر مادرش بیشتر است .))
در مورد متقین و چگونگى علاقه آنها به مرگ در خطبه همام مى فرماید: اگر خداوند اجل و مدتى در دنیا برایشان تعیین نمى فرمود، از شوق ثواب و بیم عذاب حتى یک چشم بهم زدن نیز جان در بدشان قرار نمى گرفت
و همسر آن حضرت فاطمه زهرا (س ) ((مرگ )) خود را از خداوند مى خواهد و مى فرماید:
اللهم عجل وفاتى سریعا
((خدایا! هر چه زودتر مرگ را برسان .)) (و از این دنیاى پر درد و رنج مرا نجات ده و به آخرتى که جاوید است منتقل کن .)

دوم : دلبستگى به دنیا. ترس از((مرگ )) گاهى به خاطر دل بستگى به دنیا است ، انسانى که عمر خود را صرف تیمار بدن کرده باشد هنگام مرگ و انتقال روح به عالم جدیدى بسیار بیم ناک است ؛ زیرا او در لجن زار طبیعت غوطه ور بوده و با عالم جدیدى که بدان جا منتقل مى شود هیچ آشنایى ندارد. وى دنیا را منزل حقیقى خود پنداشته ، به آن خو گرفته و دلبستگى شدیدى پیدا کرده است ، از این رو هنگام احتصار و قالب تهى کردن ، حالت بسیار بدى او دست خواهد داد.
ولى همین انسان ، اگر در این عالم رشته ارتباط خود را با عالم آخرت محکم کند، به پروردگار میل و علاقه و محبت بورزد و با ساکنین حرم قدس الهى آشنا شود، به اهل بیت عصمت و طهارت تمسک جوید و همت خود را صرف دنیا نکند، با اشتیاق فراوانى به عالم دیگر منتقل مى شود و به محل خویش پرواز مى کند. نه تنها از ((مرگ )) نمى ترسید، بلکه آن را شیرین تر از عسل مى یابد.
سوم : تهیه نکردن توشه : سومین علت ترس از ((مرگ ))، این است که ما توشه راهى براى سفر آخرت آماده نکرده ایم و عمل نیکى انجام نداده ایم تا باعث نجات ما شود. اگر آخرت خود را آباد کرده و از پیش ‍ چیزى فرستاده باشیم و یقین بدانیم که آن جا در رفاه هستیم ، منزل و مکان آماده و آباد داریم ، چرا از ((مرگ )) بترسیم و وحشت داشته باشیم ؟
شخصى به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم آمد و عرض ‍ کرد: یا رسول الله ! چرا من از ((مرگ )) کراهت دارم ؟ فرمود: آیا مال و ثروتى دارى ؟ عرض کرد: بلى ، فرمود: براى قیامت خودت چیزى فرستاده اى ؟
عرض کرد: خیر، فرمود: به همین علت از ((مرگ )) مى ترسى و کراهت دارى
در مجلسى که امام حسن مجتبى علیه السلام حضور داشتند، صحبت از ((مرگ )) شد. شخصى عرض کرد: یابن رسول الله ! چرا ما از مرگ خوشمان نمى آید؟ فرمود: براى این که آخرت خود را خراب و دنیایتان را آباد کرده اید، از این جهت ناراحتید که از عمران و آباد به سوى خرابه و ویرانه منتقل شوید.

هم چنین کسى از اباذر پرسید: چرا ما از مرگ ناراحت و گریزانیم . در جواب گفت : چون دنیاى خود را آباد و تعمیر نموده و آخرت را ویران کرده اید. لذا خوشتان نمى آید که از عمران به خرابه روید.

قرآن مجید هم ، اعمال نادرست و خلاف مردم را که موجب کیفر و عذاب الهى است ، تنها عامل ترس از مرگ معرفى مى کند و مى فرماید:
ععع قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین و لا یتمنونه ابدا بما قدمت ایدیهم و الله علیم بالظالمین
(اى محمد) ((بگو: اى کسانى که یهودى شده اید! اگر مى پندارید که تنها شما دوستان خدا هستید نه دیگران ، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى گویید، ولى آنان به سبب کارهاى نادرست و زشتى که انجام داده اند هرگز تمناى مرگ نخواهند کرد و خداوند به (اعمال ) ظالمان آگاه است )).
آرى ، کسانى از ((مرگ )) مى ترسند که عمرشان را در غیر طاعت خدا سپرى ساخته اند وگرنه افرادى که على گونه زندگى کرده اند همانند او به مرگ بیش از طفل به پستان مادر علاقه دارند.
نیز آن حضرت درباره آمادگى براى ((مرگ )) مى فرماید: کسى که واجبات را انجام داده و محرمات را ترک نموده است و مکارم اخلاق را داراست باکى ندارد که ((مرگ )) بر او وارد شود یا او مرگ حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: زیرک ترین افراد کسانى هستند که بیشتر به یاد ((مرگ )) باشند و خود را براى آن آماده نمایند
 


[ یکشنبه 88/3/24 ] [ 7:0 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

   امام حسن عسگرى علیه السلام نقل مى کند: پدرم امام هادى علیه السلام به عیادت یکى از اصحابش که در بستر مرض افتاده بود تشریف برد و دید آن مرد گریه مى کند و از ترس ((مرگ )) در جزع و فزع است .
فرمود: اى بنده خدا! تو از ((مرگ )) در هراس و گریه اى ، براى این که معناى ((مرگ )) را نمى دانى . بعد از آن فرمود: من از تو سئوالى مى کنم . جواب بگو!
اگر فرضا تمام بدن ترا چرک و کثافات فرا گیرد و از بسیارى این چرکها و کثافات و پلیدى هایى که در تو نشسته است در رنج و آزار باشى و در عین حال دمل هایى در بدن تو پدیدار شود و مرض جرب و سوداى خشک پیکر ترا فراگیرد و بدانى اگر حمام بروى و بدن خود را بشویى تمام این مرض ها و کثافات از بین مى رود و بدن تو پاک و پاکیزه مى شود، آیا دوست ندارى که به حمام روى و شستشویى بنمایى و تمام این چرک ها و آفات را از بین ببرى و از خود دور کنى ؟ یا آن که رفتن به حمام را ناپسند دارى و حاضر نیستى بدان جا، گامى نهى و با تمام این کثافات و آفات صبر مى کنى و مى سازى ؟
مریض عرض کرد: یا بن رسول الله ! دوست دارم به حمام بروم و تمام آلودگى ها را بزدایم و از خود دور گردانم .
حضرت فرمود: ((مرگ )) هم براى انسان مؤ من در حکم حمام و تطهیر و شستشو است ، آن چه از گناهانى که انجام داده اى و به واسطه طول مرض و سایر امور هنوز از بین نرفته و باقى است ، به واسطه ((مرگ )) تمام آنها از بین مى رود و از بدى ها و گناهان پاک و پاکیزه بیرون مى آیى .
اى مرد! بدان که چون بر ((مرگ )) وارد شوى و از این دریچه عبور نمایى از هرگونه اندوه و غصه و آزار و رنجى نجات یابى و در دامان هرگونه سرور و فرح و انبساطى قرارگیرى .
سخنان آن حضرت در مریض اثر کرد، دلش آرام گرفت و از طپش ایستاد. با نهایت خرسندى و نشاط چشمان خود را فرو بست و جان به جان آفرین تسلیم نمود

نیز از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نقل شده : از رسول خدا شنیدم که فرمود: مؤ من وقتى از دنیا مى رود، اگر گناهان او به اندازه گناهان همه اهل زمین باشد ((مرگ )) او باعث مى شود که همه آن ها بخشیده شود و از گناهان پاک گردد
نیز از امام صادق نقل شده : ((مرگ )) کفاره گناهان هر مؤ منى است . (مؤ من به واسطه ((مرگ )) تصفیه و تزکیه و تطهیر مى شود 


[ پنج شنبه 88/2/24 ] [ 7:0 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

  درباره ((مرگ )) و حقیقت آن : ائمه معصوم علیهم السلام نظراتى داده و هر کدام براى فهم مردم و تقریب ذهن به نحوى ((مرگ )) را تعریف کرده اند.
به امام صادق گفتند که : ((مرگ )) را براى ما توصیف کن . فرمود: ((مرگ )) براى مؤ من بهترین بوى خوش است که آن را جلوى بینى خود برده و کشد. لذتى تمام برده و به دنبال آن به خواب مى رود و تمام درد و رنج و ناراحتى او از بین مى رود.

و براى کافر مانند مارگزیدگى و عقرب گزیدگى یا سخت تر از آن است .
بعضى مى گویند: ((مرگ )) براى کافر از بریدن بدن او با اره ، و قیچى کردن با مقراض ، و کوبیدن با سنگ ، و گذاشتن میله وسط سنگ آسیا در چشم او و به گردش در آوردن ، سخت تر است .
هم چنین امیرالمؤ منین علیه السلام خواستند که : ((مرگ )) را براى ما توصیف کن . فرمود: ((مرگ )) چیزى است که به نعمت هاى جاوید، یا به عذاب هاى دائم بشارت مى دهد، یا چیزى مبهم و نامعلوم است . دوستان و مطیعان ما را به نعمت هاى جاوید و دشمنان و مخالفان ما را به عذاب دائم بشارت مى دهد، مرگى که مبهم و نامعلوم است . مربوط به مؤ منینى است که در گناه زیاده روى کرده اند، شاید به شفاعت ما برسند و از عذاب نجات یابند و شاید شفاعت ما شامل حالشان نشود و به عذاب گرفتار آیند و عذاب از سیصد هزار سال کمتر نباشد.

از امام حسن مجتبى علیه السلام پرسیدند: ((مرگ )) چیست ؟ حقیقت آن پیش ما مجهول است . فرمود:
((مرگ )) براى مؤ منان بهترین سرور و خوشحالى است (مانند وقتى که ) انسان را از زندان تنگ و تاریک و کثیف به باغ هاى سبز و خرم منتقل کنند و براى کفار مانند آن است که آنها را از باغ هاى باصفا و پر درخت و نعمت به سوى آتش سوزان انتقال دهند.(26)
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به اصحاب خود فرمودند: ((مرگ )) مانند پل است که از یک طرف آن عبور کنید و به طرف دیگر روید که این طرف پل ، ناراحتى و سختى و مشکلات فراوان باشد و آن طرف باغستان ها و کاخ ‌هاى مرفه و پرنعمت . آیا کدام از شما ناراحت است که از زندان تاریک و پر جانور به سوى قصرهاى عالى انتقال یابد.
((مرگ )) براى دشمنان ما، مانند کسى است که او را از قصرها به سوى زندان برند! همین طور جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
((الدنیا سجن المؤ من و جنة الکافر و الموت جسر هؤ لاء)) (مؤ منان ) الى جناتهم ، و (کفار) الى جحیمهم ))
دنیا زندان مؤ من و بهشت کافر است و ((مرگ ))، پل مؤ منان و دوستان ما به سوى بهشتشان و پل کفار به سوى جهنمشان است  


[ دوشنبه 88/1/24 ] [ 7:0 عصر ] [ ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

خدایا ! مرگ را برایم مبارک گردان! خدایا ! مرا در سختیهای مرگ کمک کن! خدایا ! مرا در غم و اندوه عالم قبر، یاری فرما! خدایا ! مرا در تنگنای قبر حمایت فرما! خدایا ! مرا در تارکی قبر یاور باش! خدایا ! مرا در وحشت قبر یاری نما!
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 413492